راستینراستین، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

هدیه آسمانی

اولین مروارید پسملی

1393/6/29 14:20
نویسنده : مامان سمی
339 بازدید
اشتراک گذاری
این روزها ... گاهی صد بار دست هایت را می گیرم و نگاه می کنم . به
ناخن هایش ، بند های انگشتانش و به پوستش نگاه میکنم و می بوسمشان ...

  انگار خدا را در مشت های کوچک تو پیدا کرده ام . به چشم هایت بوسه می زنم .به لبانت چشم میدوزم و به مروارید سفیدی که تازه مهمان دهان زیبایت شده..
  با تو بازی می کنم و در آغوش می فشارمت.
 

 

 «آرام درگوشت

میگویم  می دانی چرا خدا تو رو به من داد ؟

برای این که روزی هزار بار ازاو تشکر کنم ...»

سلام پسرکم الان که دارم می نویسم چشمای نازنینتو بستی و داری خوابای قشنگ می بینی.

می خوام برات از یه اتفاق قشنگ بنویسم ، بعد از کلی ناآرومی و کمی تب و آب ریزش بینی یه مروارید کوچولو تو  دهان زیبات نمایان شد و منو برد تو آسمونا .کلی ذوق کردم از دیدینش و کلی هم آرزوهای خوب برات ...

بعدشم به تکاپو افتادم تا اولین جشن با تو بودنو بگیرم به بهونه دندونی راستین کوچولو...

روز 13 شهریور 93 مرواریدتو دیدم که هنوز کامل بیرون نزده بود و مقدمات جشن و چیدم تا بالاخره روز 27 شهریور برای جشن آماده شدیم ...کلی مامانی و خاله فرنوش  و بابایی کمکم کردن و خودمم به اندازه تمام عمرم کار کردم تا به همه خوش بگذره و چیزی کمو کثر نباشه...

شما هم چند مدته برای دندونت ناآرومی و اینم ادامه داشت تا روز جشن که یه کم بهتر شدی چون دقیقا همون روز دندونت از لثه بیرون زد و لبخندتو زیباتر کرد . وقتی مهمونا اومدن شما خواب بودی و چون جشن برای شما بود مجبور شدم بیدارت کنم و شما هم کلی متعجب از این همه شلوغی اما زود عادت کردی و خوش اخلاق شدی و کلی هم دلبری کردیمحبت

کلی خوش گذشت هم به من هم به مهمونا و هم به شما که وقت کادوها سر از پا نمی شناختی، دست می زدی،نانای  می کردی و خوشحال بودی انگار می دونستی کادو ها مال خودته ...

و اما عکس:

این اقا راستین اول مهمونی که راحت تو اون سر و صدا خواب بود.

 

اینجا هم شما رو بیدار کردم تا تو ادامه جشن با ما باشی

اینم کیک دندونی شاهزاده من

تزیینات و تم دندونی

 

اینم میز پذیرایی

و اینم میز شام (آش دندونی، الویه، پیراشکی، کشک بادمجان، سالاد قارچ و سالاد کلم) که همشون عالی شده بود البته با کمک مامانی و خاله فرنوش

اینم آقا راستین سر میز شام

اینم ژله دندونی

و اما برسیم به کادوهایی که مهمونا زحمت کشیدن . الان یه عکس کلی میزارم بعدا از یک یکشون عکس می گیرم و برات می زارم گلم

و 620 هزار تومان پول نقد با یه دستبند پلاک که لیلا جون و عمو ایمان زحمت کشیدن و روشم اسم قشنگت حک شده.

تمامه وجود مامانو بابا بهترینارو از خدا برات آرزو می کنم .امیدورام با این مرواریدای خوشکلت همیشه به دنیا لبخند بزنی. دوست دارم عاشقانهههههههههههههههههههههههه

 

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (3)

ساعت نیک
29 شهریور 93 22:45
نوشته بالای وبلاگتون اشتباه نوشته بود 1 سال و ... تو دل مامانشه. درستش کنید. امیدوارم زیر سایه شما و همسرتون 120 سال زنده باشه و همیشه شادی و سلامتیش رو ببینید. از سایت من دیدن کنید. خوشتون میاد
سپیده
1 مهر 93 8:39
سلام. مبارک باشه و بنام وبلاگتون ثبت شد
maman elaheh
2 مهر 93 8:48
ای جانم چه پسر نازی داری خدا حفظش کنه مرواریدات مبارک عسل اگه با تبادیل لینک موافقین خوشحال میشم